ایران بطور متوسط ۳۰۰ روز آفتابی در سال دارد و میزان شدت تشعشعات خورشیدی در برخی نقاط کشور خصوصا در نقاط مرکزی و جنوبی از غنی ترین تشعشعات خورشیدی در جهان است.
میزان پیک انرژی برق در ایران حدود ۶۵ هزار مگا وات است. مطالعات آکادمیک نشان می دهد پتانسیل انرژی بادی در کشور بیش از ۵۵۰ هزار مگا وات و انرژی خورشیدی حدود ۱۵ میلیون مگاوات است. ایران یکی از غنی ترین کشورهای جهان در زمینه انرژیهای تجدید پذیر است. با جایگزینی انرژیهای تجدید پذیر با سوخت های فسیلی ایران می تواند یک بازیگر مهم منطقه ای در بخش انرژی باقی بماند. خصوصا با کاهش اهمیت نفت و تقاضا برای سوختهای فسیلی در طی بیست تا سی سال آینده، انرژیهای تجدید پذیر جایگاه ایران را بعنوان یک تولید کننده غنی انرژیهای تجدید پذیر در منطقه مستحکم خواهند کرد.
در دو تصویر زیر پتانسیل دمایی و وزش باد را در کشور می بینید.
این دو عدد نشاندهنده میزان تولید گازهای گلخانه ای در جهان در حال حاضر (۵۹ میلیارد تن) و هدفی که باید جهان به آن برسد :(صفر گیگا تن) در سال. از این میزان ۲۴ میلیارد تن توسط صنعت انرژی تولید میشود که ۴۱ درصد میزان کل است.
و اما سه مرحله فرمول ۲۰-۲۰-۲۰ کربن زدایی اروپا چه بود؟ در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
۱- ۲۰ درصد کم کردن استفاده از انرژی
۲- ۲۰ درصد کاهش گازهای گلخانه ای از سطح تولید ۱۹۹۰
۳- ۲۰ درصد افزایش انرژیهای تجدید پذیر تا سالشب بود
از خیابان صدای تیر می آمد
غرق در عرقی سرد
بر خود سخت می لرزیدم
چراکه از نگاه سنگین سرب بر پیشانی ام بیمناک بودم
به ناچار گوشهایم را گرفته و به زیر پتویی مندرس خزیدم
به تاریکی عادت داشتم
قبیله ام را اینگونه عادت داده بودند
آموخته بودم که بایدساکت باشم و صبور
تا آقا تعارف نکرده، مبادا به میوه ها ناخنک بزنی هان!
راستش هنوز هم نمی دانستم برای چه ما را بینا و شنوا آفریده بودند
چرا بایستی رنگ ها را می دیدیم
وقتی می دانستیم سزای لاک زدن ناخن
شکستن ناقابل چند انگشت بود!
چرا بایستی صداها را می شنیدیم
وقتی تنها ترانه ی مجاز
شیونی شاعرانه و حماسی
در صف صبحگاه دبستانمان بود
داشتم به این فکر می کردم که شاید سالهاست که مرده ام و خود بی خبرم
انگار جایی میان خواب و بیداری گیر افتاده بودم که
کیان را دیدم
شاگردم بود
آقا معلم
بله کیان جان
من آزمایش رنگین کمان را انجام داده ام
لب ورچیده و نچ نچ کنان نصحیتش کردم
که مگر از قوانین تیره سالارمان بی خبری عزیزم؟
شرمنده آقا معلم، ولی دیگه نمیشه کاری کرد
چرا کیان جان؟
آخه الان سرب تو خونمه و داره واسه خودش می چرخه، کتفم هم میخاره، انگاری دارم بال در میارم
با شنفتن نام عنصر شماره ی هشتاد و دو از جای برخاستم
از خیابان همچنان صدای همهمه می آمد
هزاران کیان
پشت به پشت
دست در دست
چونان کاتالیزی باارزش
قبیله ام را شفا داده بودند
تا بی واهمه رنگ ها را ببینند
و در روشنایی ترانه بخوانند
که هی فلانی
از سرزمین سایه ها بگریز تا بدانی که هنوز زنده ای.
براساس این داستان، کوهی با نام ساپو در روم باستان وجود داشت در آن زمان مردم رم، به وجود خدایان مختلف، اعتقاد داشتند.
آنها در کوه ساپو که مکانی مقدس بود حیواناتی مانند گاو، گوسفند و بز و... را برای خدایان خود قربانی و پیشکش میکردند باران، چربی قربانیها را با خاکستر حاصل از آتش مخلوط میکرد و آنها را به سمت حاشیهی رودی که در نزدیک آنجا بود انتقال میداد.
در آن زمان مردم روم متوجه شدند که اگر در این رود لباسهای خود را بشویند، تمیزتر خواهد شد مردم بین النهرین هم با مخلوط کردن چربی حیوانات، خاکستر و لیمو گلولههای چرب و بدبویی میساختند که قابلیت از بین بردن خاک و کثیفیها را داشت.
توی شرایط سخت این روزها که درس بچه های یازدهم به پالایش نفت خام و صنعت پتروشیمی رسیده با دیدن این دو لینک سرگیجه می گیری، سرگیجه!