هر سال
جلسه ی آخر کلاس دوازدهم،
مثل زمان کوچ پرنده های مهاجر می مونه!
جایی که همه سبیل تو سبیل،
با رویاهایی خرد یا کلان،
آماده ی پرواز به سوی آینده میشن.
و بزنگاه پریدن، نیم نگاهی به اونی که نمی تونه باهاشون بپره می ندازن!
اونی که تو هزار تویی پیر شده،
که اونا قراره حالا حالاها، توش تاب بخورن و سرگیجه بگیرن
تا بفهمن، درد بکشن و بزرگ بشن.
سفرتون سبز رفقا،
آخرین مستمر همه تون رو هم بالا رد کردم
حتی اون هایی هم که در کلاس ها حاضر نبودن!